اشعار وفات حضرت ام کلثوم(س)
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
پیشگاه کرمت عرصه جولان ها نیست
ازکرامات فراوان تو خوبان مات اند
این همه حُسن در اندیشه انسان ها نیست
عصمت از فاطمه داری که مطهر شده ای
احتیاجی پی این امر به برهان ها نیست
نقش تو نیست کم از زینب کبری بانو
گرچه حک نام تو درصفحه ی اَذهان ها نیست
شام زیر لگد خطبه ی تو جان می داد
مثل تو هیچکسی فاتح میدان ها نیست
رمزعرفان اثر سجده ی پیشانی توست
احتیاجی سر این سفره به عرفان ها نیست
خواستی تا همه جا صحبت زینب باشد
مدح و مرثیه اگر از تو به دیوان ها نیست
اُم کلثوم شدن زینب و زهرا شدن است
حرف عشق است در آن صحبت عنوان ها نیست
ازدواج تو و نمرود مدینه هیهات
نخی از چادر تو قسمت شیطان ها نیست
نمک سفره ی افطار پدر هستی تو
لذتی بی تو در این شیر و در این نان ها نیست
می شود گفت ز تو از غم و درد تو نگفت
مدح خوب است ولی مکفی گریان ها نیست
یوسفت در عوض چاه به گودال افتاد
چون تو دلسوخته در یثرب و کنعان ها نیست
سر و سامان تو را نیزه ای از پا انداخت
خیمه ی سوخته جای سر و سامان ها نیست
ناز پرورده ی دستان پر از مهر علی
شأن تو ناقه ی عریان و بیابان ها نیست
دور تا دور تو با هلهله جمعیت بود
بزم می، طشت طلا ،جای پریشان ها نیست
هرچه گفتم کمی از قدر و مقام تو نشد
مور را رخصت تمجید سلیمان ها نیست
اجرا شده توسط حاج منصور در 25 فروردین 94
برگرفته از وبسایت دوستداران حاج منصور
************************************
نوه ی دختری و عشق پیمبر بودن
دختر دومی حضرت حیدر بودن
صدق الله علی نام پدر بود و چنین
آیه ی چارمی سوره ی کوثر بودن
ام کلثوم شدن این همه مظلوم شدن
شاهد میخ چهل مرد لگد در بودن
شاهد میخ چهل مرد لگد در فریاد
بعد هم شاهد یک عمر به بستر بودن
جزء آموختگان وصیت نامه ی او
جز تشییع کنان تن مادر بودن
پشت تابوت به همراه حسین و زینب
جزء آن چند نفر در شب آخر بودن
در شب قدر به نوعی و به شکلی شب طشت
ام کلثوم نگو زینب دیگر بودن
دختر مادری و عمه ی طفلان اما
قسمتت این بشود خواهر خواهر بودن
می کند خم کمرش را همه عمر فقط
لحظه ای عمه ی دلواپس اصغر بودن
می کند خم کمرش را بخدا در آنی
مثل زینب روی تل محو برادر بودن
چکمه ای آمد از آنسو و از این سو شد باب
در هیاهوی حرم دست به معجر بودن
مهدی رحیمی
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: حضرت ام البنین(س) - رحلت